وبلاگ عشقموبلاگ عشقم، تا این لحظه: 9 سال و 30 روز سن داره
مامان فریبامامان فریبا، تا این لحظه: 37 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره
کیان جانکیان جان، تا این لحظه: 7 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

خاطرات عشقم در وب

مهمونی خونه عمو محمد

کیان جان گل مامان دیشب رفتیم خونه عمو محمد شب خوبی بود و بهت خوش گذشت،پیشه زن عمو فروغ راحت میمونی و کلی باهاش به زبون خودت حرف زدی زن عمو یه زیر انداز و بالش صورتی برات گذاشته کنار که هر وقت میریم اونجا برات میاره که راحت باشی عکس های این پست رو زن عمو ازت گرفته و برام فرستاده پسرم شدیدا گرمایی هستی و از خونه خودمون تا خونه عمو که رفتیم با اینکه چند خیابون بیشتر فاصله نیست و زود رسیدیم، لپات قرمز شد! که تو عکس قرمزیش مشخصه کیان و پسرعموی گلش( طاها )...
31 خرداد 1396

اولویت های من برای زندگی کیان

من می‌دانم که فرزندم شاید نابغه بزرگی نشود شاید دانشجوی نمونه‌ای نباشد شاید حتی دانش آموز درس خوانی هم نباشد اما بی شک انسان بزرگی خواهد شد فرزندم کسی می‌شود که قدر رنگ‌ها را می‌داند ارزش بوها را می‌داند ارزش زندگی و لبخند را میداند از ته دل میخندد احساس خوشبختی میکند چون زندگی را آسان میگذراند بدون استرس و با خیال راحتی که من برای فراهم کردنش تمام آسایش و آرامشم را فدا میکنم تک تک ثانیه‌هایی که چیزهای ریز زندگی را می‌بیند از خودش، وجودش، تک تک سلول‌های بدنش، از من و پدرش، از مردم کشورش و از خدای خودش راضی است فرزندم کسی می‌شود که دیدنش حس خوبی به بقیه می‌دهد فرزندم کارهای بزر...
25 خرداد 1396

نیمه شعبان سال 1396

 ببخش گلم که با تاخیر زیاد عکسهاتو گذاشتم، ولی مهم اینه که دارم جبران میکنم و به زودی کاملش میکنم شب نیمه شعبان سال 96 که با زن عمو و طاها رفتیم بیرون اگه ربات نی نی وبلاگ نبود و انقد عکس گذاشتن راحت نمیشد نمیتونستم عکس هاتو بذارم! حالا بجاش کم کم عکس های 3 ماه اول رو هم میذارم و جبران میکنم ...
25 خرداد 1396

حمام 45 روزگیت ( بالاخره موفق شدم )

کیان چقد زمان زود میگذره چقد این لحظه هارو دوست دارم چقد کنار تو زندگی قشنگ تر شده نمیخوام انقد سریع بگذره برام عجیبه که بعضیها دوس دارن بچشون زود بزرگ بشه! من دوس دارم از تک تک ثانیه های با تو بودن لذت ببرم و میدونم خیلی دلم برا این روزها تنگ میشه تو 45 یا 46 روزگیت بود که برای اولین بار خودم بردمت حمام خیلی خوشحالم که از حمام خوشت میاد و گریه نمیکنی و حالا عکس هاش قبل از حمام بعد از حمام تو حمام خوابیدی و حتی صبر نکردی تا لباس تنت کنم... چقد زود میگذره 45 روزت بود که اولین بار بردمت حمام و قبل و بعد از حمام کلی ازت عکس گرفتم، حس خیلی خوبی داشتم که تونستم خودم ببرمت حمام و از پس تمام کارهات خودم به ...
25 خرداد 1396

خوکشل مامان 😍

همیشه بعد از حمام خیلی زود میخوابیدی ولی دیروز نخوابیدی ،منم کلی ازت عکس گرفتم و باهم بازی کردیم تا حسابی خسته شدی از یک ساعت قبل کولر رو خاموش کرده بودم و خونه گرم بود، برا همینم عجله نداشتم که لباس تنت کنم و راحت برات لوسیون زدم و ماساژت دادم و کلی خوشت اومد و برام خندیدی تو پست بعد عکسهای اولین باری که خودم بردمت حمام رو میذارم ...
25 خرداد 1396